«گوفی» پسری به نام «مکس» دارد که در دانشگاه قبول شده. مکس در دانشگاه برای خودش دستهای راه میاندازد، اما گوفی که غمگین است در محل کار تمرکزش را از دست میدهد و خرابکاری میکند و نهایتاً اخراج میشود. در بنگاه کاریابی به او گفته میشود که باید مدرک دانشگاهی داشته باشد بنابراین گوفی برای ادامه تحصیل عازم دانشگاه مکس میشود. ولی پسرش از اینکه پدر به آنجا آمده بسیار خجالتزده است. گوفی سعی میکند به او نزدیک شود ولی مکس از او فاصله میگیرد و...