هیمورا کنشین برای دور ماندن از جنگ و خونریزی، در یک روستا زندگی آرامی را سپری میکند و سعی دارد گذشته خونین خودش را فراموش کند. اما وقتی در حال گذراندن دوران آرامی در آنجا است، رستوران مورد علاقهاش را تخریب میکنند و نامهای برایش باقی میگذرانند که آغاز خشم اوست...